داستان از آنجا شروع شد که

باسپاس از همه دوستانی که لطف دارند وکارت میفرستن

بازم تاکید میکنم همتونو میبوسم ولی از آنجایی که الان دوست پسر دارم وفکر میکنم در زمان دوستی هم آدم نباید به دوست وهمدمش خیانت کنه فعلا قصد برقراری هیچ نوع رابطه جدیدی ندارم

در ضمن چون مجبور بودم وهنگام پر کردن فرم عضویت انتخاب دیگه ای نیست دینم رو زرتشتی اعلام کردم بالاخره به هموطنای زرتشتیم تعلق  خاطری دارم

امشب خیلی دلم گرفته,یکی قلبمو شکست

در جهت روشن شدن اذهان وبیان حقیقت بیجا ندیدم این مطالب را بیان کنم

1-آنچه کاملا مسلم است اینست که اینجانب از روز اول ایجاد پروفایلم در دو گزینه بیان کردم که هدفم تبادل اطلاعات است ودر حال حاضر قصد دوستی با هیچ کس را ندارم واین موضوع را در کادر درباره خودم نیز چندین بار یاد آور شدم وبه خودم صفات زشتی منتسب میکردم تا به اصطلاح هیچ کس را سر کار نگذاشته باشم  وامید بیجا یی نیز برای هیچ کس ایجاد نکنم وبا وجود این گاها در پاسخ به تقاضاهای بیشمار دوستی یادآور میشدم که با توجه به اینکه اکنون دوست پسر دارم فعلا قصد هیچ نوع دوستی با کسی را ندارم که بیان همین موضوع نیز تشکر بسیاری از دوستان را برانگیخت

2-جهت اطلاع ,لیست دوستان من هنوز خالی لست(هیچ دوستی در دنیای مجازی ندارم) وعضو هیچ گروهی نشده ام

3- مسلما در دنیای مجازی و خصوصا سایت های دوست یابی ,امکان دروغ گویی وتقلب بسیار زیاد است (خصوصا در کشوری که بواسطه عوامل متعدد گروه زیادی از افراد در روز روشن دروغ میگویند)آنچه وظیفه ماست اینست که در شروع یک رابطه چشم خود را باز نگه داریم ودر هیچ دامی نیفتیم

4-من همینم که نمودم دگر ایشان دانند

و اما اصل موضوع به گمان من اینست که ایشان نظر مرا در بلاگ خود بر نتافته است

ذکر چند نکته را الزامی میدانم

1-هر فردی درنوشتن بیوگرافی یا معرفی خود آزاد است ,مخاطب باید چشم خود را باز کند,به فرض محال که من مرد باشم از حقوق زنان دفاع میکنم ویا زنی هستم که نمیخواهد هویتش آشکار شود,مگر این کار عیب است,مگر کسانی چون صادق هدایت ویا نویسندگان نهضت به اصطلاح ن ق ی خود را معرفی میکنند,مهم شخصیت ادبی من است که آن هم در بلاگ من مشخص میشود

2- هرفردی مختاراست دوستانی برای خود برگزیند

3- ومهمتر از آن اینکه من که با کسی دوست نشده ام که سوء استفاده کنم ,قابل توجه دوستان ,لیست دوستان من خالی است,عضو هیچ گروهی هم نیستم

4-به گمان من حلقه گمشده در علت عقب ماندگی کشور عدم آگاهی وبه تعبیری عقب ماندگی علمی است ونهاددین (کتب ومنابع دین+بزرگان دین+روحانیون) وطرفدارانش در ایجاد و گسترش خرافات وسنگ اندازی جلوی هر پیشرفت علمی مقام اول را داراهستند(این راه را غرب رفته وبا کنارزدن کلیسا از اجتماع وشخصی نمودن دین به پیشرفت رسیده,چرا ما اصرار داریم دوباره بررسی کنیم ومنابع خود را تلف کنیم ,اکنون باید بیندیشیم که چگونه این جامعه مذهب زده را از چنگال دین رهایی بخشیم با کمترین تبعات منفی, مانند عیوب تمدن غرب که البته بسیار اندک هستند)

5-ممکن است خیلی ها با من در شماره 4 هم نظر نباشند

الف- یا با نظر من به عنوان یک دیدگاه با دلایل مشخصی مخالفت کرده است,ویا هم مقدمه استدلال مرا میپسندد ولی هنوز به این نتیجه نرسیده که دین افیون توده هاست -مخالفت علمی

ب-  یا خود در نهاد دین یا نظام مبتنی بردین ذینفع است-دفاع ازحزب وگروه=مخالفت بخاطر بخطر افتادن منافع

ادامه دارد                                  

-----------------------------

این پست بخاطر گل روی یک شیرازی دیگر تغییر کرده است وبا زمان ارسال تفاوت دارد و تعدیل شده است