×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شهریاران وطن

نقدها را بودآیا که عیاری گیرند

× ای سرزمین! کدام فرزندها،در کدام نسل،تو را آزاد،آبادو سربلند؛با چشمان باور خود خواهند دید؟ ای مادر ما،ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیت تو! محمود دولت آبادی -----------------------------------------
×

آدرس وبلاگ من

shahriaranvatan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/siavash kianfar

من همینم که نمودم دگر ایشان دانند

دوستان گلم این پست به روز شده وبه انتهای آن مطالبی افزوده شده است

كوك كن ساعتِ خویش !

كوك كن ساعتِ خویش !   

             اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر

                          دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

 كوك كن ساعتِ خویش !

             كه مـؤذّن ، شبِ پیـش

                          دسته گل داده به آب

                                 . . . و در آغوش سحر رفته به خواب

 كوك كن ساعتِ خویش !

             شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

                                       كه سحر برخیزد

                                    شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

                                                        دیر برمی خیزند

 كوك كن ساعتِ خویش !

                      كه سحر گاه كسی

                         بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست

                             كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی

 كوك كن ساعتِ خویش !

             رفتگر مُرده و این كوچه دگر

                          خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

 كوك كن ساعتِ خویش !

             ماكیان ها همه مستِ خوابند

                          شهر هم . . .

                                 خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

 كوك كن ساعتِ خویش !

             كه در این شهر ، دگر مستی نیست

                  كه تو وقتِ سحر ، آنگاه كه از میكده برمی گردد

                            از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

 كوك كن ساعتِ خویش !

             اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،

                              و در این شهر سحرخیزی نیست   

 

شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است

                                                   دلش از غصه حزین بود و غمین

حال من می گو یم

             زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست

 که نشد بال زدو پرواز کرد

                                                 زندگی اجبار نیست

         زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است

                             تو عبور خواهی کرد

  از همان پنجره ها

                                                        با همان بال و پر پروانه

        به همان زیبایی

                                 به همان آسانی

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه جا دیدم نوشته بود

برایم مداد بیاور مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم ... بدوزمش به سق
اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم

من اینطوری دوست ندارم/اینجوریم

خودم مدادی بر میدارم روی کتاب کسانی که مرا ناقص العقل میدانند ودستور میدهند "واضربوهن"خط میکشم

روی عکس کسانی را که اینگونه می اندیشند هم تو کلاسهای دانشکده و مدرسه(بالای تخته سیاه)خط میکشم

زیبایی لبهایم وغرایز زنانه ام را پنهان نمی کنم بدون آنها من زن نیستم

برعکس بدون آنکه از زیبایی ام برای خودنمایی وکسب خیلی امتیازهایی که پشتش کلی خواسته های متعفن است,استفاده کنم،با آن عشق میورزم ,زندگی میکنم

زیبایی ام را دوست دارم,نگاههای عاشقانه پدرم که زیباییم رامی ستاید وقتی میگوید "دختر خوشگلم" رادوست دارم

سکوتم را آزادانه فریاد میزنم

سکوت نمی کنم,خاموش نمی شوم ,در خیابان بلند بلند شعر فروغ را زمزمه میکنم

اندیشه هایم را حتی به این بهانه که فایده ای ندارد سانسور نمیکنم

مغزم روی بند پهن نمیکنم تا شستشویش دهند وبه هرسو میلشان بود سوق دهند

سینه بند هایم را روی بند پهن میکنم تا برای پوشیدنش برایم بی تابی کنند

http://3.bp.blogspot.com/_LZfSAREdFPU/TJtzDmMnrVI/AAAAAAAAAKU/FBdop8eAJ60/s320/images.jpg

از برچسپ فاحشه نمی ترسم,بسیار شنیده ام,اما بسیار بیش از این مقنعه چانه دار ها خودراپاک میدانم و پاک تر هم هستم,به گلدان لب طاقچه مان هم که شده عشق میورزم اما عشقم را در گلو خفه نمی کنم

الکی عکس خوشگل تو پروفایلم نمی زارم که پسر ها رو دنبال خودم بکشونم ازنمایش عکسهای زیبایم هم نمی ترسم

به هیچ کس اجازه بی احترامی به شخصیت وعشقم رو نمیدم,اما اگه یه انسان پیدا کنم که منو با همین شرایط  بخاطر خودم,دوستم داشته باشه همه جوره باران میشم براش میبارم,خاک پاش نمیشم اما همیشه همراه قابل اتکایی واسش میمونم

حقم را میخواهم ومی ستانم واز خواستنش در کوی وبرزن هراسی ندارم

من یک انسانم

تلاش میکنم انسان بمانم

از حقم به عنوان یک انسان هم کوتاه نمی آیم,حجاب را نمی خواهم اما برای جار زدنش و بخاطر اینکه برنسرین ستوده ستم مضاعفی نرود,بهانه دست کسی نمی دهم

......

و این هم تقدیم به دوستانی که پیام داده بودند,تو که هنوز با من دوست نشدی هزاران گله وتوقع داری دوستی نوشته بود خداوند زنان را برای چه آفرید وخداوند گفت....گمان کنم بهتر از این ازمن انتظار داشتی,میخواستی مرا چون دیگر زنان در عشوه ببینی,شاید به این دلیله

من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف ها و صداها می آیم

و این جهان به لانه ی ماران مانند است

و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی ست

که همچنان که تو را می بوسند

در ذهن خود طناب دار تو را می بافند...

*************************************************************************

من یک ایرانی  ام که در بهترین دوران زندگیش به سوگ نشسته است

به سوگ وطنش ,

ومردم نازنینش,

وتمدن چندین هزارساله اش,

به سوگ شهریارانی که اکنون حتی شبانه درپشت بام الله اکبر هم نمیگویند

به سوگ مادرانی که چنین شهریارانی دیگر نمی زایند

و به سوگ فرو خفتن شیری که اسیر کرکسان شده,جوانانی که اسیر خرافات وضحاک منشانند

 در زمانه ای که گل دانش وآزادی همه جای گیتی شکفته است

سیگاری نیستم اما این مطلبو یه جایی دیدم خوشم اومد

آره سیگار می کشم که منت نامرد نکشم

سیگار می کشم که از نارفیق نکشم

سیگار می کشم که بتونم غم و غصه هام و تنها رو دوشم بکشم

تو از پشت خنجر نزن نمی خواد به فکر سلامتی من باشی

شایدم

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری ، کوچکتر خواهی شد

درد من حصارک برکه نیست ، زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نمی کند

ولی اعتراف میکنم که خودمم بعضی موقع ها میمونم که این اخلاق من نفرین کسی است یا موهبتی است ذاتی,من هم دلم میخواست آرایش میکردم,خیابون میرفتم,مثل دخترخاله هام همش درباره ی مدل لباس انسی خانم حرف میزدم,اما....,شایدم اونجوری بهتره میگن هرچی کمتر بفهمی کمتر جوش میزنی

ودر آخر

وقتی صدای خرد شدنم زیر پای عابران قشنگترین صدای پاییز است دیگر چه اهمیتی دارد که برگ سبز کدام درخت بوده ام

من اناری را میکنم دانه با خودم میگویم کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود

مبادا آسمان بی بال و بی پر, مبادا در زمین دیوار بی در ,مبادا هیچ سقفی بی پرستو, مبادا هیچ بامی بی کبوتر

---------------------------------------------------

دوشنبه 26 شهریور 1391 - 1:30:58 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://farzaneh6211.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 27 شهریور 1391   2:03:16 PM

مـــن برای تنهـــــا نبـودن ..

آدمهای زیادی دور و برم دارم !!!

آن چیزی که ندارم کسی برای

" بـا هــــــــــــــــم بـودن "

است

http://shahriaranvatan.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 27 شهریور 1391   1:44:49 AM

رضای عزیز

ممنون محبت های همیشگی تو هستم,هنوز که فرار نکردیاز دروغام!!!واز راستگویی هام مثل اونایی که تو این بلاگه بدون که همش راسته -در مورد این که گفتی "آیا شما هم دوست داری از دیدگاه من نگاه کنید؟"باید بگم که نه به هیچ وجه,درد امثال من اینه که یک عمرازچشم تو وبراساس اصول تو به دنیا نگریسته ام,اکنون میخواهم خودم باشم ونگاه خودم را داشته باشمتازشم شما که هنوز خودتو جای من نگذاشتی یک روز لباس زنانه بپوش,.

نمی خوام همه مردها رو با یه چوب برونم ولی هرکی توی این دنیا خودش یا تفکرش حاکم بوده تا وقتی مجبور نشده از عقایدش کوتاه نیومده,شاید شما بالاخره بفهمی ما چی میکشیم,با جامعه ای که با تفکر مردسالارانه اداره میشه وهرروز صاحبان این تفکر خط تحملشون پایین تر میاد,چیکار خواهی کرد

هیچ تعاملی بهتر از این نیست که با تمام وجود خودتو جای من بذاری هر کاری که به عنوان یک مرد در رابطه با زنان جامعه ات انجام میدی تصور کن زن باشی باهات انجام بدن  فرض کن خودتو جای مادرت که میخواد از یک آدم مریض طلاق بگیره حقی نداره مهریه شو ندن وطلب مهریه رو حتی چش دریدگی میدونن فرض کن خودتو جای خواهرت که برای هر برگ سالادی که واسه شوهرش آماده میکنه,عشق چاشنیش میکنه اما ظهر که شوهرش میاد با کسی روبرو میشه که خیانت میکنه پنهانی یا در بهترین حالت از زن تصور یک کلفت رو داره,نه اشتباه نکردی  یکیش همین سکسه فکر کن یه زن باشی احساس وغرور وانسانیت به کنار,غریزه که داری؟یکی بیاد هفته ای یک یاچند بار هر وقت خودش خواست هرطول زمانی که خواست از تو بهره کشی جنسی کنه و تو حتی نمیتونی به زبون بیاری که بابا منم آدمم غریزه دارم>>>بازم بگم... ده دقیقه به عنوان یک زن کنارخیابون منتظر تاکسی واستا میفهمی چی میگم وقتی از احترام حرف میزنم

اما در همین جامعه به مردان هم ظلم میشه (به زنانش دو برابر) از سوی حاکمان .در این مورد هم من به عنوان یک زن اگر آگاه وآزاد باشم میتوانم در کنار مردان باشم.زن امروزی همیشه یک پای ثابت همه انقلاب ها وجنبش های تاریخ معاصر بوده است

http://shahriaranvatan.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 26 شهریور 1391   5:05:45 PM

سپاس از همه شما یه بوس کوچولو از دور با باد میفرستم واستون اگه منو درک می کنین,حسش خواهید کرد

شیدا جون کاملا موافقم باهات

خودم بعضی موقعها با خودم میگم به خواستگارام میگم که من شیطونی زیاد کردم و خودم خواستم که اینجوری باشم اگه تورو بخوان نه اونجاتو فرار نخواهند کرد,ولی متاسفانه اگه فقط فرارکردن باشه خوبه تبعاتش تو ان جامعه خرافات ومذهب وسنت زده از اصلش بیشتره

آخرین مطالب


قابیل و خواهرش


علت هستی


فردوسی


رابطه دانش و دین


دعا یا پس انداز


معجزه واقعی را مادرم انجام داد


dont break his heart


سکوتفریاد


سکوت


عاصی شدم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

68181 بازدید

43 بازدید امروز

11 بازدید دیروز

79 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements