×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شهریاران وطن

نقدها را بودآیا که عیاری گیرند

× ای سرزمین! کدام فرزندها،در کدام نسل،تو را آزاد،آبادو سربلند؛با چشمان باور خود خواهند دید؟ ای مادر ما،ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیت تو! محمود دولت آبادی -----------------------------------------
×

آدرس وبلاگ من

shahriaranvatan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/siavash kianfar

به بهانه "18 ذی الحجه" ای که نتوانست برای این قوم ,عدالت را به ارمغان آورد

عصر جمعه است و دلم گرفته . می زنم تو خیابون و از سرازیری توی بلوار پیاده میرم سمت پله های پارک که یهو یه ماشین بوق می زنه ، به روی خودم نمیارم و به سرعت قدمهام اضافه می کنم. کمی جلوتر ترمز می زنه. حالیمه چی کار داره می کنه. به روی خودم نمیارم و از کنارش بی تفاوت رد می شم.

سرعتش را هم قدم من می کنه و شیشه ی سمت کمک را میده پایین و می گه : خانوم محترم کجا تشریف می برید؟ جواب نمی دم. نیشش را تا بناگوش باز می کنه و باز می گه : خانوم عزیز ، بنده همه جوره در خدمت شما هستم. با صدای سگی که اماده پاچه گرفتنه میگم که مزاحم نشه ، اما خوب حالیش نیست. لابد فکر می کنه دارم "ناز" می کنم.

نیش ترمزی می زنه و همانطور در حال رانندگی کیف پولش را از جیب شلوارش می کشه بیرون.: خانوم محترم ، بیا بابا ،هر چی تو بگی،قربونت برم، ضد حال نزن دیگه .لای کیف پولش را باز کرده و اسکناس وچک پول تعارف می کنه و همزمان چشمک می زنه که سخت نگیرم.

یک آن هوس می کنم که بپرم و در ماشینش را باز کنم و بکشمش پایین و با قوت هر چه تمام تر ، پس کله اش را بگیرم و صورتش را توی شیشه ی ماشینش خورد کنم اما چون با خشونت مخالفم منصرف می شوم.( البته دلیل اصلیش اینه که زورم بهش نمی رسه) . دستهام را می ذارم روی شیشه و تا سینه خم می شم توی ماشین. .گل از گلش شکفته ، دور و برم را نگاه می کنم و فاصله ام را تا پارک می سنجم.

توی خیابون هیچ کس نیست. لبخند پهنی می زنم و می پرسم: حالا چی چی داری؟ کیفشو بالا میاره و نگاه هرزه اش از روی لبهایم تا سینه ها پایین می آید، کیف پول را توی هوا می قاپم و با تمام قدرتم پرت می کنم آن طرف بلوار و مثل فشنگ به سمت پارک می دوم. پشت سرم صدای کشیده شدن ترمز دستی و باز شدن در ماشین می آید و مردک از ته جگرش فریاد می زند:

اووووووووووووووووووووووووووووووی، جنده !

و من همینطور که می دوم با خودم فکر می کنم که چفدر جالب است که در ایران تا وقتی فکر می کنند جنده ای ، خانوم محترم صدایت می کنند و وقتی مشخص می شود این کاره نیستی تبدیل به یک جنده می شوی .....

------------------------------------------------------------------

راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این ایثاراست !
مگر هردو از یک تن نیست؟
بفروش ! تنت را حراج کن!من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.
فریدون فرخزاد

------------------------------------------------------------------

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .

------------------------------------------------------------------

چقدر خوب بود دینداران وخداپرستانمان اینگونه بودند

دوست دارم در خیابان با کفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم !

دکتر شریعتی

درپایان توصیه میکنم خوانندگان محترم  منابع وصفحاتی را مشخص کردم بخوانند ,خودمان که با چشمهای خودمان بخوانیم خیلی فرق میکند با اینکه برای ما بنویسند یا تعریف کنند

مروج الذهب جلد 2 ص 29

فتوح البدان ص 150فارسنامه ص 136

 تاریخ طبری جلد 6 صفحات 2567 و  2586

شنبه 12 آبان 1391 - 3:27:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://farzaneh6211.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 15 آبان 1391   8:27:41 AM

سلام بر دوست خوبم دایانا میدونم واقعیت جامعه ما خیلی افتضاحتر از اونی که مینویسی ومیبینیم اما خواهر گلم تا بوده دنیا همینجوری بوده ومتاسفانه عوض هم  نمیشه ،میدونی کجاش جالبه!!اگه زن خطا کنه بهش میگن خائن، فاحشه و دیگه نباید اسم زن را روش گذاشت اما اگه مرد خطا کنه فقط مورد ملامت قرار میگیره وخودشون هم تبرئه میکنند واعتقاد دارند مرد تا زن فرق داره و تنها مقصر اصلی این تفکر خود ما زن ها هستیم که باهاشون به طور جدی برخورد نمی کنیم خیانت،خیانته و مرد و زن هم نداره وباید به یک اندازه دیده و مجازات بشوند. امیدوارم همیشه موفق باشی  

http://farhad1992.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 14 آبان 1391   8:12:20 PM

هزاران هزار حديثه دروغينو اشتباه داريم واسه اينکه چيزى از دينو بخوايم براتون توجيحو دليل بياريم و تو مخزتون کنيم بايد يه هزار ميليارد سندو دست نوشته و دليل بياريم و حتى تا خود اون يارو يا حتى ائمه هم بيان بگن من اين حرفو زدم قبول نميکنيد ولى چون ضد اسلاميد هرچى درباره اسلام ميگن بدون سندو دليلو مدرک قبول ميکنيد و با آغوش باز ميپذيريد......................کسانى بايد باشند که هرروز بشينن دينو به روز کنن هرکى با هر سليقه و طرز فکرو عقيده و... نميدونم چى بگم يعنى ميدونم ولى..............يه کم به اين حرفت فکر کن فقط يه کم نه بيشتر.........افسوس...........اصلا حق با شماست........آه..........

http://shahriaranvatan.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 14 آبان 1391   3:23:56 PM

درود بر دوستای خوبم علیرضا وفرهاد وهمه  خوانندگان بلاگم

گفته بودید مشکل از دین نیست, مشکل از ماست که از دین و نقطه ضعفا ( کلاه شرعی هاش)سوء استفاده میکنیم حرف من اینست چرا دین باید  وسیله سوء استفاده باشد,درسته در کشورهای دیگه هم همین روایط هست اما  اولا اونجا همه چی حساب وکتاب داره حتی روسپی ها دارای حقوق ومزایا و قوانین بهداشتی هستند بنابراین هیچ کس در اروپا بخاطر کنار خیابان ایستادن مورد سواستفاده جنسی واذیت وآزار قرار نمیگیره چون قانون حاکمه واونجا  اگر رابطه جنسی ویا حتی آزار جنسیهم باشه دیگه به نام دین نیست یعنی هیچ کس نمیتونه هر غلطی خواست بکنه بعد بندازه گردن حقی که دین بهش داده, در یک کلام پس این دین که شما میگی کامل ترینه همچین هم کامل نیست زیرا کسانی هر چند با ذات بد میتونند ازش سوء استفاده کنند اگه بپرسی پس چه مکتبی و منشی خوبه میگم میگم مذهب ونوع بینشی خوبه که هرروز میشه اونو بروز کرد یعنی همین قوانین بشری یعنی اگه انسانهای بد ذات تونستند راه فرارشو پیدا کنند  نخبگان جامعه قوانین بهتر وانسانی تری رو جانشینش میکنند

وگفته بودی وقتی میخوای دعا کنی دستتو طرف کی دراز میکنی؟ علیرضا من دستم را به طرف هیچکس دراز نمیکنم چه برسه که اون یه  موجود موهوم باشه. من خودم زندگیمو با دستهای خودم میسازم ووقتی هم کسی رو دوست دارم با تمام احساس پاکم واسش آرزوی موفقیت وخوشبختی یا سلامتی میکنم و اینجاست که خود یک آفریننده ام وهمیشه هم موفق بودم ولی بسیار دیدم انسانهایی که حتی مخلصانه دعا کردند وهیچ وقت هیچی از طرف خدا بهشون داده نشده ولی با گفتن این جمله که حتما مصلحت نبوده خو دشون رو گول زدند

وقتی همه مسائل ومشکلات جامعه ونیازهای مردم آن بر اساس یک قانون امروزی وتجربه شده  حل شود دیگر هیچکس جرات نخواهد کرد در خیابان یا اینترنت هر کاری خواست بکند چون دین این اجازه را به او داده است یا چون برداشتش از دین این بوده

در ضمن بر اساس حدیثی از امام صادق یک مرد میتواند وحق دارد هزار زن  صیغه ای داشته باشد وهیچ نوع محدودیتی برای او در نظر گرفته نشده, حالا من میپرسم وجدانا این حرفهای دین نه اعتقاد قلبی خودت به نظرت درسته؟

 اینکه الان بعضی از این حقها از مردها گرفته شده ( یا کسانی حرف اضطرار را میزنند)بخاطر اینست که کسانی چون تو آنرا  غیر قابل قبول دیده اند وقانون جدیدی وضع کرده اند نه اینکه دین آنها را محدود کرده, دین همان دین است

http://farhad1992.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 13 آبان 1391   7:47:52 PM

سلام دوست هميشگيم،داداش عليرضا دمتگرم حرف دل منو زدى و حالا دربارش صحبتهاى شما عزيزم همه صحبتهاتو قبول دارم بجز اينکه نونه خونه و زنو... من عاشقه اين قاطى کردنه مسائلتون باهمه چيزو ربط ميدى به شقيقه،فاحشه گريه و زناى محسنه يه زنه شوهردارو با فروش کليه و ايثار يکى ميکنى عزيز من اون زن رفتو برگشت نونو گذاشت تو سفره چجورى روش ميشه تو روى شوهرشو بچهاش نگاه کنه و از اون نون بخوره حالا از ديد روانشسانى مسئلرو ببينيم ميدونيد اون زن بعد از چند مدت چقدر مشکل روانيو رفتارى ميشه نميخواستم اين مسائلو بگم ولى مجبور شدم و اينکه شايد اون زن نزديکيش با اون افراد طولانيو مدت زياد بود و به اوج ارگاسم ميرسيد ولى اين مدت با شوهرش کمتر و به اوج لذت نميرسيد و همين باعث هزاران هزار مشکل ميشه اون زن به مدته طولانى رفتار مردانه و خشن ميگيره شايد قبلا سرد مزاج بوده ولى بااين کار گرم مزاج ميشه و با شوهرش مشکل پيدا ميکنه شايد مزه اينکار به زنه چسبيدو ديگه ترک نکرد خيلى چيزهاى ديگه هست که روى گفتنش نيستو اينجا جاى مناسبى نيست تا همين الانشم خيلى بيشعور بازيو پرو بازى درآوردم از همه عزيزانو شما دوست گلم معذرت ميخوام ولى خواهشا همه چيزو باهم قاطى نکن چون شما مخالفه اسلامو،مسيحيت و يهوديتيد هرچيرو که ضد اين اديان ميخونيد قبول ميکنيدو...Like ميکنيدو بعدشم share خواهشا پنج دقيقه فکر کنيد نه کمتر من به شخصه صدها مطلاه اينجورى ميبينم که حتى ارزشه جواب دادنو ندارن چون اين آدمها ارزش حرف زدنو ندارن دايانا جان اصلا منظور خاصى به شما ندارما من صدها بار از شما تشکر کردم با وجود اينکه باهم تفاوته دينيو سياستى هم داريم ولى عزيزم فقط از دينه ضد اسلاميو...نگاه نکن يه وقت خدايى نکرده يه بنده خدايى که مشکل شعورى داره نگاه ميکنه و سرلوحه زندگيش قرار ميده و تو زندگيش ازش استفاده ميکنه گناهش پاى شما اصلا شما گناهو قبول ندارى ولى وجدان که داريد،عزيزم يه کمى به اين چرتو پرتهايى که دارن ميکنن تو مخت فکر کن دوست عزيزم،ممنونم از حضورت تو بلاگم،موفقو پايدار باشى،حق نگهدارت

http://risheh.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 13 آبان 1391   7:15:22 PM

ba dorud be banuye hamishe sabz

ba hameye harfatoon movafegham

vali

moshkel din nist moshkel ma adamha va tarze fekremun va noe bardashtema az din ya hala har mozue digare

maha adat darim ta az noghtezafha sue estefadeh konim

dar keshvarhaye gheyre eslami ke sighe nist aya moshkele zanan va dokhtaran hale  va hich moshkeli nadaran   chera unaham daran faghat mese ma ba din shareish nemikonan ta hame dedinan

yek edeh hastand va hamishe budand che dar gameye ma che javameye dg ke kolan moshkel daran  hala dar keshvare ma be elate nadashtane daneshe darhade niaz ya amuzeshe dorost nemidunan chikar konan

 dochare oghdeye jensi hastan ein mozu kheili jaye bahs dare nemikham vaghtetuno begiram 

سهراب میگه

دلم میخواد بدونم کسانی که به خدا ایمان ندارن

زمانی که میخوان واسه ی عزیرانشون دعا کنند دستشونو بسوی کدامین اسمان دراز میکنند

آخرین مطالب


قابیل و خواهرش


علت هستی


فردوسی


رابطه دانش و دین


دعا یا پس انداز


معجزه واقعی را مادرم انجام داد


dont break his heart


سکوتفریاد


سکوت


عاصی شدم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

68172 بازدید

34 بازدید امروز

11 بازدید دیروز

70 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements